آیه 10 سوره فصلت
<<9 | آیه 10 سوره فصلت | 11>> | |||||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
و او روی زمین کوهها برافراشت و انواع برکات (و منابع از معادن و چشمهها و درختان) بسیار در آن قرار داد و قوت و ارزاق اهل زمین را در چهار روز (برای هر شهر و دیاری) مقدّر و معیّن فرمود و روزی طلبان را یکسان در کسب روزی خود گردانید (تا همه روزی خورند).
و در روی زمین کوه های استواری پدید آورد، و در آن منافع فراوانی آفرید و رزق [روزی خوارانش] را در آن به مدت چهار دوره [بهار، تابستان، پاییز و زمستان] تقدیر کرد [آن هم] یکسان و به اندازه برای خواهندگان.
و در [زمين]، از فراز آن [لنگرآسا] كوهها نهاد و در آن خير فراوان پديد آورد، و مواد خوراكى آن را در چهار روز اندازهگيرى كرد [كه] براى خواهندگان، درست [و متناسب با نيازهايشان] است.
بر روى زمين كوهها پديد آورد و آن را پر بركت ساخت و رزق همه را معين كرد، در چهار روز يكسان براى همه سائلان.
او در زمین کوههای استواری قرار داد و برکاتی در آن آفرید و موادّ غذایی آن را مقدّر فرمود، - اینها همه در چهار روز بود - درست به اندازه نیاز تقاضا کنندگان!
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
«بَارَکَ»: پر خیر و برکت باد. نعمتها و منافع زیادی را پدید آورد. «قَدَّرَ»: مقدّر کرد. اندازهگیری و پیشبینی نمود. «أَقْوَاتَهَا»: خوراکیها و غذاهای مورد نیاز ساکنان روی زمین، اعمّ از انسانها و حیوانها و گیاهها. «أَرْبَعَةِ أیَّامٍ»: چهار روز. منظور تتمّه چهار روز است. یا به عبارت دیگر، دو روز برای خلق زمین، و دو روز برای ایجاد کوهها و تولید خیرات و تقدیر اقوات. نظیر این تعبیر، در زبان عربی و فارسی نیز وجود دارد. مثلاً اگر گفته شود: از اینجا تا مکّه ده روز طول میکشد، و تا مدینه پانزده روز. یعنی پنج روز فاصله مکّه و مدینه است و ده روز فاصله اینجا تا مکّه. تفاسیر معتبر را در این زمینه مطالعه کردم، جز این، رأی دیگری که چنگی به دل بزند و موافق با آیات دیگر قرآن باشد پیدا نکردم. ولی این بنده خدا را عقیده بر این است که: دو روز یا دو دوران مذکور در آیه با دو روز یا دو دوران مذکور در آیه مقارن و همزمانند. چرا که آفرینش آسمانها، آفرینش زمین را نیز در بر دارد. و چهار روز یا دوران مذکور در آیه خاصّ زمین و مکمّل دو دوران قبلی است که روی هم شش دوران میشود. «سَوَآءً»: درست در مدّت چهار روز کامل، بدون کم یا زیاد. اقوات و موادّ غذائی درست بدان اندازه است که مورد نیاز است. مصدر و مفعول مطلق فعل محذوف (إِسْتَوَتْ) یا حال (اقوات) است. «السَّآئِلِینَ»: محتاجان و نیازمندان. درخواستکنندگان و طالبان. مراد انسان و حیوان و گیاه است. ذکر آن به صورت جمع مذکّر سالم، از راه تغلیب است. «لِلسَّآئِلِینَ»: متعلّق به (قَدَّرَ) یا (سَوَآءً) است.
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ جَعَلَ فِيها رَواسِيَ مِنْ فَوْقِها وَ بارَكَ فِيها وَ قَدَّرَ فِيها أَقْواتَها فِي أَرْبَعَةِ أَيَّامٍ سَواءً لِلسَّائِلِينَ «10»
و در زمين كوههايى را بر فرازش قرار داد و در آن خير فراوان نهاد، و در چهار روز رزق و روزى اهلِ زمين را مقدّر كرد كه براى تمام نيازمندان كافى است.
ثُمَّ اسْتَوى إِلَى السَّماءِ وَ هِيَ دُخانٌ فَقالَ لَها وَ لِلْأَرْضِ ائْتِيا طَوْعاً أَوْ كَرْهاً قالَتا أَتَيْنا طائِعِينَ «11»
سپس به (آسمان) در حالى كه دود بود توجّه كرد، پس به آن و زمين فرمود: با رغبت يا كراهت بياييد (و شكل بگيريد) گفتند: فرمانبردار آمديم (و شكل گرفتيم).
نکته ها
«رَواسِيَ» جمع «راسية» به معناى كوههاى استوار است. «سَواءً» به معناى برابر است و «سَواءً لِلسَّائِلِينَ» به معناى آن است كه قوتها برابر نيازهاست.
«طوع» به معناى رغبت و «كره» به معناى بىرغبتى است.
عبارتِ «اسْتَوى» هرگاه در كنار حرف «على» قرار گيرد، به معناى سلطه و حكومت است، مانند آيهى «الرَّحْمنُ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوى» «1» ولى هرگاه در كنار حرف «إِلَى» قرار گيرد، به معناى توجّه و قصد است مانند همين آيه. «2»
آفرينش، مراحل تكاملى دارد:
اول) خلق شدن. «خَلَقَ الْأَرْضَ»
دوم) استقرار و تثبيت. «جَعَلَ فِيها رَواسِيَ»
سوم) تزريق منافع در زمين. «بارَكَ فِيها»
چهارم) تأمين نيازهاى همگان. «سَواءً لِلسَّائِلِينَ»
«1». طه، 5.
«2». مفردات راغب.
جلد 8 - صفحه 319
زمين و كوهها مايهى بركت هستند. برخى از فوايد و بركات زمين عبارت است از: تأمين مواد غذايى، پيدايش گياهان، تصفيهى آب، دفن مردارها و زبالهها، يك دانه گرفتن و چند خوشه دادن، زباله را گرفتن و آب زلال دادن و در كوهها نيز بركاتى است از قبيل انواع معادن، حفظ برفها، تأمين سنگهاى ساختمانى، حفظ لرزشهاى زمين و كنترل طوفانها و بادها، علامت و راهنمايى براى مسافران و ....
بعضى «أَرْبَعَةِ أَيَّامٍ» را اشاره به چهار فصل گرفته و گفتهاند تغيير فصلها در تأمين روزى موجودات زمين مؤثّرند.
سؤال: اگر روزى براى همه هست، اين همه گرسنه چرا؟
پاسخ: در سورهى ابراهيم آيات 32 تا 34 خداوند مىفرمايد: ما باران فرستاديم و ميوهها رويانديم تا رزق شما باشد. كشتىها، نهرها، خورشيد و ماه و شب و روز را مسخر شما كرديم و هر چه خواستيد داديم و اگر نعمتهاى الهى را بشماريد نمىتوانيد حسابش را بكنيد، لكن مديريّتهاى ناقص و توزيعهاى ناعادلانه و اسراف و تبذيرها و كارهاى ظالمانه، اين بدبختىها را براى شما آورده است و در پايان مىفرمايد: «إِنَّ الْإِنْسانَ لَظَلُومٌ كَفَّارٌ»
پیام ها
1- پيدايش كوهها امرى تصادفى نيست، بلكه با برنامه بوده است. «جَعَلَ فِيها رَواسِيَ»
2- تقدير رزق و قرار دادن بركت در زمين از شئون ربوبيّت است. «رَبُّ الْعالَمِينَ- بارَكَ فِيها- قَدَّرَ فِيها»
3- خداوند براى همهى موجوداتى كه در زمين زندگى مىكنند بر اساس حكمت و به مقدار لازم، روزى قرار داده است. «قَدَّرَ فِيها أَقْواتَها»
4- تقدير روزىها قبل از آفرينش ما بوده است. «قَدَّرَ فِيها أَقْواتَها فِي أَرْبَعَةِ أَيَّامٍ»
ما نبوديم و تقاضامان نبود
لطف تو ناگفتهى ما مىشنود
5- همهى موجودات زمينى براى تأمين نيازهاى خود حقّ برابر و يكسان دارند. «سَواءً لِلسَّائِلِينَ»
جلد 8 - صفحه 320
6- براى رسيدن به روزى، بايد تلاش كرد. (كلمه «لِلسَّائِلِينَ» نشانهى درخواست است و درخواست واقعى همراه تلاش و تكاپو است).
7- آسمانها در آغاز به صورت دود و گاز بوده است. «وَ هِيَ دُخانٌ»
8- در چند آيهى قبل خوانديم كه كفّار به رسول خدا صلى الله عليه و آله مىگفتند: دلهاى ما در پردههايى از حجاب و گوشهاى ما سنگين است ولى اين آيه مىفرمايد:
آسمانها و زمين فرمان خدا را مىشنوند و خاضعانه اطاعت مىكنند. «أَتَيْنا طائِعِينَ»
9- هستى شعور دارد و مخاطب قرار مىگيرد. «أَتَيْنا طائِعِينَ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ جَعَلَ فِيها رَواسِيَ مِنْ فَوْقِها وَ بارَكَ فِيها وَ قَدَّرَ فِيها أَقْواتَها فِي أَرْبَعَةِ أَيَّامٍ سَواءً لِلسَّائِلِينَ «10»
وَ جَعَلَ فِيها رَواسِيَ: و بيافريد خداى تعالى در زمين كوههاى بلند پايه را، مِنْ فَوْقِها: از بالاى زمين. و فايده فوقيت آنست كه منافع آن مفروض باشد براى اشخاص، و ظاهر شود براى نظار، و آنچه در آنست از وجوه استبصار و معرفت بندگان و علم به آثار و شواهد قدرت الهى به موادى كه نظام عالم منوط به آنست مانند طلا و نقره و مس و روى و آهن و سرب و جواهرات نفيسه مانند لعل و زبرجد و ياقوت، چقدر فوائد از آنها براى بشر حاصل گردد كه در شماره نيايد.
وَ بارَكَ فِيها: و بركت در آن كوهها و بسيار گردانيد منافع آن را از معادن و منابع و نباتات و اشجار بدون زرع و غرس.
وَ قَدَّرَ فِيها أَقْواتَها: و تقدير فرمود در زمين روزيهاى اهل زمين را، يعنى معين
جلد 11 - صفحه 352
ساخت در آن براى هر نوعى از جنس حيوانات آنچه به آن معيشت كنند، يا آنكه مقدر گردانيد در آن اقواتى را كه ناشى شده است به اين وجه كه حدوث هر قوت را به قطرى از اقطار مخصوص ساخت، مانند گندم و جو و برنج و خرما و ذرت و امثال آن، كه هر يكى غالب قوت بلدى باشد، و فايده اختصاص، رنج بردن بندگان است به طريق تجارت. حاصل آنكه تقدير اقوات فرمود خداى تعالى، فِي أَرْبَعَةِ أَيَّامٍ: در چهار روز و يا چهار وقت كه خارج فرمايد در آن اقوات عالم را از مردم و بهائم و پرندگان و چرندگان و درندگان و حشرات زمين در صحرا و دريا و در چهار روز متصل به يكديگر، سَواءً لِلسَّائِلِينَ: مساوى بودنى يعنى چهار روز تمام بدون زياده و نقصان براى پرسندگان، يعنى اين جوابى است مر جماعتى را كه سؤال كنند از خلق زمين و تقدير آنچه در آنست در چند مدت بوده.
ابن عباس روايت نموده از حضرت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله كه: حق تعالى زمين را در روز يكشنبه و دوشنبه خلق فرمود، و كوهها را روز سه شنبه، و اشجار و مياه را روز چهار شنبه، و آسمانها را روز پنجشنبه، و شمس و قمر و نجوم و ملائكه و آدم را روز جمعه خلق فرمود «1».
بيان:
علما در خلق اشياء بتدريج با وجود قدرت سبحانى در خلق يك لحظه، چند وجه ذكر نمودهاند:
1- به جهت تعليم بندگان است كه در كارها تعجيل ننمايد، و نكته «التأنى من الرحمن و العجلة من الشيطان» «2» مؤيد اينست.
2- آنكه تا معلوم بندگان شود صدور اين امور، از قادر مختارى است كه عالم به مصالح و حكم باشد، چه اگر صدور آن از فاعل موجب بودى، هر آينه دفعى بودى نه تدريجى.
تتمه:
تفسير دوم آيه- كه مراد از «اربعة ايام» چهار وقت باشد: زمستان،
«1» مجمع البيان ج 5 ص 5.
«2» منهج الصادقين ج 8 ص 171.
جلد 11 - صفحه 353
بهار، تابستان، پائيز باشد، معاش تمام حيوانات مهيا شود، چنانچه علامه مجلسى رحمه اللّه در جلد 14 بحار بيان فرموده. پس در زمستان مىفرستد خدا باد و باران و برف را از آسمان، پس آبستن شود زمين و درخت، و آن وقت سردى است. بعد از آن بهار آيد وقت معتدل كه گرم و سرد است، پس بيرون آورد درخت ميوه خود را و زمين نبات خود را پس سبز گردد. بعد از آن مىآيد تابستان و آن گرم است پس پخته شود ميوهجات و سخت شود حبوبات كه اقوات بندگان و جميع حيوانات باشد، پس بعد از آن مىآيد پائيز پس پاكيزه و خنك نمايد آن را و اگر وقت، تماما يكى بود، هر آينه بيرون نمىآمد نباتى از زمين، زيرا اگر تمام بهار بود پخته نمىشد ميوهجات و نمىرسيد حبوبات، و اگر تمام تابستان بود هر آينه مىسوخت هر چه در زمين بود و باقى نمىماند براى حيوان معاش و نه قوتى، و اگر تمام پائيز بود نبود چيزى كه تغذيه نمايند به آن اهل عالم؛ پس قرارداد خداى تعالى در اين اوقات چهارگانه اقوات را و قوام عالم را و استوار او بقا يافت، ناميد خدا اين اوقات را «أَيَّامٍ سَواءً لِلسَّائِلِينَ» يعنى براى محتاجين، زيرا هر محتاجى سائل است اگرچه سؤال هم نكند و ماسواى خداوند عالم، ممكن؛ و ممكن، محتاج خواهد بود. «1»
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
قُلْ إِنَّما أَنَا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ يُوحى إِلَيَّ أَنَّما إِلهُكُمْ إِلهٌ واحِدٌ فَاسْتَقِيمُوا إِلَيْهِ وَ اسْتَغْفِرُوهُ وَ وَيْلٌ لِلْمُشْرِكِينَ «6» الَّذِينَ لا يُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ هُمْ بِالْآخِرَةِ هُمْ كافِرُونَ «7» إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَهُمْ أَجْرٌ غَيْرُ مَمْنُونٍ «8» قُلْ أَ إِنَّكُمْ لَتَكْفُرُونَ بِالَّذِي خَلَقَ الْأَرْضَ فِي يَوْمَيْنِ وَ تَجْعَلُونَ لَهُ أَنْداداً ذلِكَ رَبُّ الْعالَمِينَ «9» وَ جَعَلَ فِيها رَواسِيَ مِنْ فَوْقِها وَ بارَكَ فِيها وَ قَدَّرَ فِيها أَقْواتَها فِي أَرْبَعَةِ أَيَّامٍ سَواءً لِلسَّائِلِينَ «10»
ترجمه
بگو جز اين نيست كه من انسانى هستم مانند شما كه وحى ميشود بمن جز اين نيست كه خداى شما خدائيست يگانه پس مستقيم باشيد بسوى او و آمرزش خواهيد از او و واى بر شرك آورندگان
كه نميدهند زكوة را و آنها بآخرت آنانند كافران
همانا آنانكه گرويدند و بجا آوردند كارهاى شايسته مر ايشان را است مزدى بدون منّت
بگو آيا شما هر آينه كافر ميشويد بآنكه آفريد زمين را در دو روز و قرار ميدهيد براى او همتايانى آنست پروردگار جهانيان
و قرار داد در آن كوههاى استوارى از بالاى آن و بركت داد در آن و تقدير نمود در آن خوردنيهاى آنرا در چهار روز مساوى براى خواهندگان.
تفسير
خداوند متعال بعد از اعراض كفار و اظهار عناد كه در آيات سابقه گوشزد شد به پيغمبر خود دستور فرموده كه بفرمايد من مأمور نيستم شما را بقوّه قهريّه وادار بايمان نمايم تا مجبور بقبول آن شويد فقط وظيفه من آنستكه بشما بگويم منهم مانند شما انسانى هستم كه بمن وحى از جانب خدا ميرسد جنّ و ملك نيستم كه با شما سنخيّت نداشته باشم و شما را دعوت نميكنم بامرى كه عقول سليمه و اسماع سالمه از تقبّل و تلقّى آن ابا و انزجار داشته باشند بلكه
جلد 4 صفحه 547
دعوت ميكنم شما را بتوحيد و استقامت در دين و اخلاص در نيّت و توبه از شرك و معاصى و طلب مغفرت و آمرزش از خداوند كريم رحيم پس واى بحال اهل شرك از سختى عذاب آنها براى اهانتشان بخدا و عدولشان از حق بباطل آنانكه بسبب بخل از انفاق در راه خدا امساك مينمايند و از فرط جهل و نادانى عالم آخرت و بعث و نشور را منكر ميشوند قمى ره از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه فرمود آيا ممكن است خداوند امر فرمايد اهل شرك را بزكوة دادن با آنكه مشرك باشند چنانچه از اين آيه بنظر ميرسد عرض شد بيان فرما مراد را فرمود يعنى واى بحال كسانيكه شريك نمودند با امام اول غير او را و بائمّه ديگر كه بعد از او مىآيند كافر شدند خدا اول مردم را دعوت بايمان مينمايد وقتى قبول نمودند مكلّف بفروع ميفرمايد و از ابن عباس ره نقل شده كه مراد از ندادن زكوة پاك ننمودن نفوس خودشان است از شرك بتوحيد و فيض ره استدلال فرموده باين حديث بر آنكه كفار مكلف باحكام شرعيه نيستند ماداميكه باقى بر كفرند و ديگران استدلال نمودهاند باين آيه بر آنكه كفار مكلف بفروعند چنانچه مكلفند باصول و بنظر حقير هيچ يك از دو استدلال تمام نيست چون اين آيه در مكه قبل از وجوب زكوة نازل شده و در مقام ايجاب زكوة بر اهل شرك نيست بلكه در مقام ملامت آنها است بر بخل و امساك چنانچه ذكر شد و فرمايش امام عليه السّلام در مقام تأويل آيه براى الزام اهل سنّت بقبول معناى تأويلى است و آنكه تكليف بفروع در رتبه تكليف باصول نيست بلكه مؤخر از آنست نه آنكه كفار معاقب بفروع نيستند كه دعوى اجماع بربودن شده است و تحقيق امر مناسب با مقصود از اين تفسير نيست و بعد از وعيد كفار خداوند وعده داده است باهل ايمان و اعمال صالحه كه ايشانرا باجر و ثواب دائم بىپايان يا بدون منّت و آزار برساند و توبيخ فرموده است كفار را بر انكار قدرت و كفران نعمت خداوندى كه خلق فرموده است زمين پهناور را در امتداديكه مساوى با دو شبانه روز باشد با آنكه قادر بود خلق فرمايد آنرا در يك لحظه براى آنكه مردم بدانند تأنّى و تأمل در امور لازم و عجله و شتاب خارج از صواب است و نبايد با اقرار بوجود چنين صانع حكيمى كسانى بتهاى بىشعور را معبود خود قرار دهند پروردگار جهانيان بايد چنين قدرتى داشته باشد نه عاجز و ناتوان باشد
جلد 4 صفحه 548
و قرار داد در زمين كوههاى بلند ثابت و راسخى را براى استحكام آن و آنها را بالاى آن قرار داد براى تشكيل مناظر زيبا و نموّ اشجار و جريان انهار با صوت فرح- افزا از آبشار و استخراج معادن آنها بسهولت و ساير منافع كه بركات آن پيوسته باهل زمين و حيوانات آن رسيده و ميرسد و مقدر فرمود ارزاق بندگان را در زمين بقدر حاجت و لزوم عشرت و رواج تجارت در هر سرزمينى باقتضاء حكمت و مصلحت در مدت دو شبانه روز كه جمعا چهار شبانه روز ميشود و اينكه خداوند فرموده در چهار روز و نفرموده جمعا براى آنستكه معمولا ميگويند از طهران در دو روز رفتم مثلا تا قم و در چهار روز رفتم تا اصفهان در صورتى كه دو روز اول داخل در چهار روز و مراد جمعا است اين بيان مفسرين ظاهرى است ولى قمى ره كه معمولا تفسير را از صادقين عليهما السلام اخذ مينمايد فرموده مراد از دو روز دو وقت است ابتداء خلق و انقضاء آن و مراد از بركت دادن و تقدير روزىها در چهار روز چهار وقت است از اوقات سال كه زمستان و بهار و تابستان و پائيز باشد كه در سه ماه اول بواسطه برف و باران و باد زمين مستعد ميشود و در سه ماه دوم گياه ميرويد و اشجار بثمر ميرسد و زمين سبز و خرم ميگردد و در سه ماه بعد ميوهها ميرسد و زراعات بدست ميآيد و در سه ماه اخير تكميل و تتميم منافع آن ميشود و اگر تمام سال بيك منوال باشد اين فوائد و كمالات حاصل نميگردد و اين تقديرات در ايصال روزى بروزى خواران براى آنها بطور مساوى و عدالت شده كه هر كس بلسان حال يا مقال سؤال از روزى نمايد آنچه مقدر شده باو برسد اعم از انسان و حيوان اهلى و وحشى و غيرها و بعضى سواء للسّائلين را بمساوى بودن ايام اربعه در مقدار براى سؤال كنندگان از مدت خلقت زمين و ما فيها تفسير نمودهاند و در سوره اعراف ذيل آيه إِنَّ رَبَّكُمُ اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ گذشت آنچه نافع در اينمقام است و سواء برفع و جرّ نيز قرائت شده است.
جلد 4 صفحه 549
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ جَعَلَ فِيها رَواسِيَ مِن فَوقِها وَ بارَكَ فِيها وَ قَدَّرَ فِيها أَقواتَها فِي أَربَعَةِ أَيّامٍ سَواءً لِلسّائِلِينَ «10»
و قرار داد در زمين كوههايي از روي زمين و بركت داد در زمين و تقدير فرمود در زمين قوتهاي آن را يعني قوت اهل زمين از انسان و حيوانات را در چهار روز مساوي که خالي از زياده و نقصان باشد اينکه خلقت ارض و منافع آن را براي كساني که از او سؤال ميكنند.
وَ جَعَلَ فِيها رَواسِيَ گذشت که جعل كوهها براي لنگر زمين است که يك قسمت آنها فرو رفته در كره آب که امواج درياها زمين را متزلزل نكند مثل لنگر كشتي بعلاوه منافعي که در آنها هست از معادن و چشمهها و جريان آب باران از آنها و تشكيل آهك و غير اينها.
مِن فَوقِها از فوق الارض.
جلد 15 - صفحه 416
وَ بارَكَ فِيها وَ قَدَّرَ فِيها أَقواتَها از اشجار و حبوب و خضرويات و فواكه و بقول براي قوت انسان و جميع حيوانات از طيور و بهائم و وحوش و غير اينها.
فِي أَربَعَةِ أَيّامٍ که داخل در يومين که مجموع خلقت زمين و جعل جبال و تقدير اقوات در چهار روز بود مثل اينكه ميگويي از اصفهان رفتم طهران در مدت دو ساعت و مشهد در مدت چهار ساعت يعني از اصفهان تا مشهد چهار ساعت بود دو ساعت طهران و دو ساعت از طهران به مشهد که مجموع چهار ساعت ميشود که بضميمه آيه بعد که خلقت آسمانها باشد در دو روز شش روز ميشود مطابق آيات ديگر قرآن که ميفرمايد إِنَّ رَبَّكُمُ اللّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّماواتِ وَ الأَرضَ فِي سِتَّةِ أَيّامٍ اعراف آيه 52 و بسياري از آيات ديگر.
سَواءً تمام بجا و بموقع و مطابق حكمة بدون آنكه زيادهروي شده باشد که لغو و بيفائده شود و نه نقصاني داشته باشد که كوتاهي شده باشد.
لِلسّائِلِينَ سؤال كنندهگان که من خلق السموات و الارض.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 10)- در این آیه به آفرینش کوهها، و معادن و برکات زمین، و مواد غذایی پرداخته، میفرماید: «او در زمین کوههایی قرار داد و برکات و منافعی در آن آفرید، و مواد غذایی مختلف آن را مقدر فرمود، اینها همه در چهار روز بود» (وَ جَعَلَ فِیها رَواسِیَ مِنْ فَوْقِها وَ بارَکَ فِیها وَ قَدَّرَ فِیها أَقْواتَها فِی أَرْبَعَةِ أَیَّامٍ).
«این مواد غذایی درست به اندازه نیاز نیازمندان و تقاضا کنندگان است» (سَواءً لِلسَّائِلِینَ).
به این ترتیب خداوند نیازمندیهای همه نیازمندان را پیش بینی کرده، و برای همه آنها آنچه لازم بوده است آفریده.
تعبیر «بارک فیها» اشاره به معادن و منابع زیر زمینی و روی زمینی و درختان و نهرها و منابع آب است که مایه برکت و استفاده همه موجودات زنده زمین میباشد.
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم